تحولات منطقه

۱۶ مرداد ۱۳۹۷ - ۱۰:۵۱
کد خبر: ۶۱۳۵۶۰

نکته در اینجاست که امروز، وقتی به تاریخ 40 ساله انقلاب نگاه می‌کنیم، حتی مواردی مثل تحمیل هشت سال جنگ خانمان سوز و ویرانگر نیز، در مجموع به نفع انقلاب اسلامی تحلیل می‌شوند. حال شاید مبنای این تحلیل‌ها آبکی و بی اساس باشند، اما نتیجه‌ای که گرفته می‌شود کاملاً درست است.

زمان مطالعه: ۴ دقیقه

تاریخ و وقایعی که در این 40 سال بر نظام جمهوری اسلامی ایران گذشته، واقعاً از بسیاری جهات حیرت انگیز است! مثلاً مردم ایران قرن‌ها بود که وارد جنگی به این گستردگی و شدت نشده بودند. هشت سال دفاع مقدس ما، بزرگ‌ترین و جدی‌ترین جنگی بود که بعد از تاریخ جنگ‌های جهانی اول و دوم اتفاق می‌افتاد. حتی در جنگ جهانی دوم نیز تسلیحات نظامی اینقدر پیشرفته نشده بود. مثلاً شاید تجهیزات نیروی زمینی رژیم صدام، از نظر قدرت تخریب و بسیاری از موارد دیگر، به تنهایی با کل تجهیزات نظامی نیروهای زمینی متفقین در جنگ جهانی دوم برابری می‌کرد! یا تعداد کل مین‌هایی که ارتش صدام در مرزهای ایران کاشته است، با کل مین‌های به کار رفته در دو جنگ جهانی اول و دوم برابری می‌کند. (تقریبا یک مین برای هر ایرانی!) یعنی همین ارتش صدام، اگر ۵۰ سال زودتر چنین تسلیحاتی داشت، می‌توانست جای هیتلر را بگیرد! اما چنین ارتشی، آنهم با پشتیبانی دو ابرقدرت وقت، به یک انقلاب نوپا حمله کرد و نتوانست نهایتاً پیروز شود؛ و جالب‌تر از همه این است که امروز کار به جایی کشیده، که اکثر دشمنان انقلاب اسلامی، معتقدند جنگ تحمیلی به نفع این نظام بوده است! یعنی اگر چنین جنگی اتفاق نمی‌افتاد، این احتمال وجود داشت که همان جنگ‌های داخلی موجب شکست انقلاب اسلامی شوند. به عنوان مثال، بسیار بعید بود که انقلاب اسلامی ایران، بتواند بعد از ترور و از دست دادن ۷۰ الی ۸۰ درصد از چهره‌های شاخص انقلابش به حیات خود ادامه دهد. یا بسیار بعید بود که ماجرای بنی صدر به این راحتی حل و فصل شود. و موارد بیشمار دیگری از همین دست.
کسانی که با حداقل هایی از الفبای تاریخ آشنا هستند، می‌دانند که بدیهی است آغازگر و تحمیل کننده جنگ به انقلاب اسلامی رژیم صدام بود. می‌دانند که اگر نظام نوپای جمهوری اسلامی اشتباه و بی تجربگی کرده باشد، از این نظر بوده که از ابتدا مقابل فردی مثل صدام محکم و قاطعانه برخورد نکرده است. بی‌تجربگی این بود که چندین ماه تجمع بی سابقه نیروهای نظامی عراق در پشت مرزها نادیده گرفته شد. که البته از یک مقطع تاریخی به بعد، نام چنین رفتاری دیگر بی تجربگی نبود؛ بلکه رسماً خیانت به شمار می‌آمد! وگرنه کاملاً واضح و قطعی است که رژیم صدام، در آن مقطع تاریخی قصد حمله به ایران را داشت. با این حال، هستند کسانی که هنوز هم به صورتی مضحک، بلکه وقیحانه، معتقدند که آغازگر و طراح جنگ تحمیلی، خود نظام نوپای انقلاب اسلامی بوده است! 
خلاصه، نکته در اینجاست که امروز، وقتی به تاریخ 40 ساله انقلاب نگاه می‌کنیم، حتی مواردی مثل تحمیل هشت سال جنگ خانمان سوز و ویرانگر نیز، در مجموع به نفع انقلاب اسلامی تحلیل می‌شوند. حال شاید مبنای این تحلیل‌ها آبکی و بی اساس باشند، اما نتیجه‌ای که گرفته می‌شود کاملاً درست است. انقلاب اسلامی ایران دقیقاً بعد از هشت سال دفاع مقدس است که از یک انقلاب سیاسی و اجتماعی معمولی، تبدیل به یک انقلاب کبیر می‌شود. انقلابی که نسبت انسان با جهان هستی را متحول کرده و تغییر می‌دهد و پس از فروپاشی کمونیسم در اتحاد جماهیر شوروی سابق، تبدیل به تنها گفتمان موجود در جهان، برای مبارزه بر علیه ظلم و برای عدالت می‌شود. (وگرنه گفتمان چپ سوسیالیستی سال‌هاست که دیگر حرف جدی و خاصی برای گفتن ندارد) 
الغرض، نگارنده معتقد است، در مورد پرونده هسته‌ای ایران و برجام نیز ماجرا دقیقاً همین است. و بعید نیست که چند سال بعد، باز هم تحلیلگرانی پیدا شوند و باز هم وقیحانه ادعا کنند که نظام جمهوری اسلامی برای تقویت و تداوم حیات خودش، به خروج ترامپ از برجام و اعمال تحریم‌های شدید اقتصادی نیاز داشت! زیرا وقتی دقت می‌کنیم، اقتصاد موجود ما سال‌هاست که نیاز به یک جراحی اساسی و کامل دارد و در حوزه مسائل اقتصادی، هیچ کارشناس و تحلیلگری وجود ندارد که به این موضوع اعتقاد و یا اعتراف نداشته باشد؛ اما عواقب و هزینه‌های این جراحی بزرگ به قدری است که بعید است خود ساختارهای موجود اقتصادی برای این کار پیش قدم شوند. ما مثل تمام اقتصادهای نفتی، مجبوریم تا می‌توانیم نفت استخراج کرده و بفروشیم و به جایش کالا وارد کنیم. در این صورت، چند درصد مردم عادی می‌توانند تاجر بین المللی شده و از کشورهای چین و اروپایی و غیره جنس‌های مختلف وارد کنند؟ برای باقی نیروهای کاری باید چطور اشتغال ایجاد کنیم؟ چند درصد از این نیروهای انسانی می‌توانند جذب ادارات فشل و نهادهای انگلی دولت شوند؟ حالا بگذریم از مشکل تورم دلارهای نفتی... 
تمام دولت‌های نفتی جهان، اوج کارآمدی و توان مدیریتی شان این بوده است که به نحوی، مشکل تورم دلارهای نفتی را مهار کنند. آن هم مثلاً با خریدهای گسترده نظامی گرفته تا واردات انواع و اقسام کالاهای لوکس و مسخره‌ای که فقط برای اقتصاد این جنس دولت‌ها تولید می‌شود. یعنی مردم خود کشورهای تولید کننده نیز هیچ‌گاه از چنین تولیدات بی خاصیتی استفاده نمی‌کنند! 
اما امروز دیگر به لطف موجود دیوانه و عهدشکنی چون ترامپ، اقتصاد ما چاره‌ای غیر از انجام تحولات بنیادین و خروج از وضعیت قبلی ندارد... 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.